1- تعریف مدل کسب و کار
تعریف مدل کسب و کار، غالباً با دشواری همراه است زیرا در زمینههای متفاوت کسب و کار، معانی متفاوتی از آن برداشت میشود. این نقیصه در تعریف مدلهای نوین کسب و کار الکترونیک بیش از سایر حوزهها احساس میشود. در این باره تحقیقات و فعالیتهای آکادمیک و قابل اتکاء اندکی انجام شده است.
" یک متد انجام کسب و کار است به نحوی که توسط آن شرکت بتواند خود ر ...
مدل کسب و کار
1- تعریف مدل کسب و کار
تعریف مدل کسب و کار، غالباً با دشواری همراه است زیرا در زمینههای متفاوت کسب و کار، معانی متفاوتی از آن برداشت میشود. این نقیصه در تعریف مدلهای نوین کسب و کار الکترونیک بیش از سایر حوزهها احساس میشود. در این باره تحقیقات و فعالیتهای آکادمیک و قابل اتکاء اندکی انجام شده است.
" یک متد انجام کسب و کار است به نحوی که توسط آن شرکت بتواند خود را حفظ نموده و بقای خود را تضمین نماید، به عبارت دیگر تولید درآمد کند."
Business Model مشخص میکند که یک شرکت چگونه میتواند پول به دست بیاورد و به این منظور مشخص میکند، این شرکت در زنجیره ارزش در کجا قرار دارد. (مایکل راپا)
تعاریف متعددی از مدلهای کسب و کار شده است. در زیر برخی از مهمترین تعاریف ارائه شده آمده است. برخی از تعاریف، بیان کننده اهدافی هستند که یک مدل کسب و کار دنبال میکند. برخی دیگر بر اجزای اصلی مدلهای کسب و کار و شاید به نوعی بر ارتباطات درونی این اجزاء، متمرکز شدهاند.
تعاریف مدلهای کسب و کار
ماگرتا (۲۰۰۲)
توصیفی است که نحوه فعالیت شرکت را بیان میکند.
پتروویک (۲۰۰۱) آیر و فولاک (۲۰۰۲)
توصیفی از منطق یک سیستم تجاری برای ایجاد ارزش است.
اپلگت (۲۰۰۱)
توصیفی از یک مجوعه کسب و کار که ساختار، روابط بین عوامل ساختاری و همچنین نحوه پاسخدهی آن کسب و کار به دنیای واقعی را بیان میکند.
تیمرز (۱۹۹۸)
طراحی کالا، خدمات و جریانهای اطلاعاتی، شامل توصیفی از بازیگران مختلف کسب و کار و نقشهای آنها، توصیفی از مزایای بالقوه برای بازیگران مختلف کسب و کار و همچنین توصیفی از منابع درآمدی است.
اوستروالدر و پیگنیور (۲۰۰۲)
توصیفی است از ارزشی که یک شرکت به یک یا چند بخش از مشتریان ارائه میدهد. طرحی است از شرکت و شبکه همکاران آن برای ایجاد، بازاریابی و تحویل ارزش و سرمایههای ارتباطی به منظور ایجاد جریاناتی که منجر به کسب درآمدهای مثبت (سود) و باثبات میشوند.
ویل و ویتال (۲۰۰۱)
توصیفی از نقشها و ارتباطات مابین مصرف کنندگان، مشتریان، همپیمانان و عرضه کنندگان یک شرکت است که جریانات اصلی تولیدی، اطلاعاتی و مالی و همچنین منافع اصلی شرکاء را مشخص میکند.
هاوکینز (۲۰۰۱)
توصیفی است از ارتباطات تجاری مابین یک شرکت تجاری و کالاها و خدماتی که آن شرکت در بازار فراهم میکند. به طور خاص مدل کسب و کار، روشی برای ساختاردهی جریانات هزینهای و درآمدی است.
تپسکات (۲۰۰۰)
یک مدل کسب و کار شامل ابداع پیشنهادهایی برای خلق ارزشی جدید است که با دگرگون کردن قوانین رقابت و بسیج افراد و منابع به دنبال سطوح جدیدی از عملکرد است.
2- مدل کسب و کار و ملاحظات اجرایی
در مسیر رشد و توسعه بنگاهها، در بسیاری مواقع، مدیریت بنگاه عمدتاً درگیر رفع مشکلات کسب و کار خود و تصمیمگیری در مورد فعالیتهای اجرایی بنگاه میباشد، در حالی که در کنار اقدامات اجرایی، توجه به برنامهریزی مسیر رشد و موفقیت بنگاه و بکارگیری نهایت تجربه و هوشمندی در طرحریزی الگوی کسب و کار بسیار حیاتی و ضروری است.
موفقیت در یک کسب و کار در اثر عوامل مختلفی بدست میآید که یکی از مهمترین و محوریترین آنها طراحی و اجرای یک مدل بهینه کسب و کار در ابتدای کار شرکت است. این مدل که بیانگر الگوی تجاری کردن نوآوریها و ایدههای تجاری نوآورانه است، در واقع مشخص کننده محدوده سودآوری حاصل از نوآوری خواهد بود.
لذا مدل کسب و کار، فرآیند ارتباط دادن فضای نوآوری و تکنولوژی با فضای اقتصادی و کسب و کار است که مطابق شکل زیر، میتوان کارکرد این مدل را نشان داد:
طبق تعریف، مدل کسب و کار بیانگر این است که شرکت چگونه جایگاه خود را در زنجیره ارزش تولید محصول یا ارائه خدمت تعیین میکند، به نحوی که مدل درآمدی پایداری را برای خود ایجاد کند. در هر حال، پارادایم اصلی این است که «شرکت با چه مدلی درآمدزایی می کند؟»
امروزه با توجه به شدت یافتن رقابت بنگاهها و افزایش امکان کپیبرداری از ایدههای تجاری، داشتن یک طرح منطقی و مستحکم برای کسب و کار، به صورت یک باید درآمده است که در نبود آن، بنگاهها دچار لغزشها و تغییر جهتهای مختلف خواهند شد. این مدل به بنگاه کمک میکند تا با رویکردی بروننگر به مدیریت کسب و کار خود بپردازد و امور شرکت را به سردرگمی، تشویش و شانس و اقبال وانگذارد.
اگر یک طرح تجاری به خوبی طراحی و اجرا شود، شکوفائی و حیات بلندمدت بنگاه را تضمین میکند. مهمترین اثربخشی یک طرح تجاری در مرحله نوشتن طرح به وقوع میپیوندد، چرا که باعث شفافتر شدن دیدگاهها و همگرایی بیشتر مجموعههای درونسازمانی میشود و این امر مستقل از این است که لزوماً آن طرح عیناً اجرا شود.
در واقع، مرحله تفکر و برنامهریزی جهت خلق طرح کسب و کار سبب میشود مدیران و کارکنان بنگاه به جای تمرکز صرف بر موقعیت و محدودیتهای فعلی، به دنبال تصویر بهینه آینده بنگاه خود باشند. همچنینراهبردهاومأموریتشرکتمشخصترمیشود.
لازم به ذکر است که به طور معمول، یک مدل کسب و کار در طی مسیر رشد و تکامل بنگاه به صورت مستمر مرور میشود تا مجموعه اهداف و برنامههای آن با آنچه در عمل اجرا میشود یا به وقوع میپیوندد، مقایسه شده و برنامهها و اقدامات اصلاحی انجام گیرد. بالاخص در زمانهایی که اهداف مالی بنگاه برآورده نمیشود، لزوم بازنگری و تغییرات مدل کسب و کار شرکت بیشتر میشود.
لذا مدل کسب و کار باید به گونهای باشد تا بتواند به نوعی دارای فرآیند خودارزیابی باشد و بتوان آن را به طور مداوم مورد تصحیح قرار داد. این ارزیابیها و بازنگریهای مداوم، در اثر یادگیری از تجربیات، تغییرات بازار، تغییرات تکنولوژیها و سایر تحولات و تغییرات ممکن، بعضی فعالیتها و برنامههای جدید به کار گرفته میشوند و برخی از رئوس فعالیتهای قبلی کنار گذاشته میشوند.
3- اجزاء Business Model
شش جزء اصلی یک Business Modelعبارتند از:
جایگاه ارزشی Value Proposition
بخش بازار Market Segment
ساختار زنجیره ارزش Value Chain Structure
تولید سود و حاشیه Revenue Generation AndMargine
جایگاه در شبکه ارزش Position In Value Network
استراتژی رقابت Competitive Strategy
تعریف اجزاء یک Business Model
جایگاه ارزشی (Value Proposition)
بعد از توصیف مشکل مشتری، محصول یا خدماتی که میتواند پاسخگوی این مشکل باشد، جایگاه ارزشی نامیده میشود. ارزش این محصول و یا خدمات از دیدگاه مشتری، در تعیین این جایگاه ارزشی ملاک قرار میگیرد.
بخش بازار (Market Segment)
گروه مشتریان که مورد هدف قرار گرفتهاند. باید توجه داشت که بخشهای مختلف بازار نیازهای متفاوتی دارند.
گاهی نوآوری در یک Business Model بعد از تغییر در بخش بازار شکوفا میشود.
ساختار زنجیره ارزش (Value Chain Structure)
جایگاه فعالیتهای شرکت در زنجیره ارزش و نحوه به دست آوردن بخشی از ارزش تولید شده در زنجیره توسط شرکت، ساختار زنجیره ارزش را تشکیل میدهد.
تولید سود و حاشیه (Revenue Generation And Margine)
چگونه سود حاصل میشود؟ (از طریق فروش، اجاره، عضویت، پشتیبانی و...) ،ساختار هزینهای چگونه است و حاشیه سود مورد نظر چگونه به دست میآید؟
جایگاه در شبکه ارزش (Position In Value Network)
شناسایی رقبا، شرکتهای مکمل و اثراتی که شبکه همکاری میتواند برای مشتریان ایجاد کند. این تعاریف جایگاه شرکت در شبکه ارزش را توصیف میکند.
استراتژی رقابت (Competitive Strategy)
چگونه شرکت سعی میکند یک "مزیت رقابتی" ماندگار برای خود بسازد. این مزیت ممکن است در نوع مدیریت نمودن هزینهها باشد و یا در Niche Strategy و یا همان بازار پنهان و دنج و غیرقابل دسترس توسط رقبا. در هر صورت وجود این مزیت رقابتی الزامی است.
یک Business Model میتواند با یکی از روشهای زیر طراحی شود.
1- نوآوری: یک Business Model برای اولین بار با فکر و ایدهای نوآورانه طراحی گردد
2- احیاء: یک Business Model قدیمی مجدد احیاء گردد
3- .تغییر: یک Business Model موجود با کمی تغییر در یکی از شش اصل فوق به Business Model جدیدی تبدیل گردد
4- اتخاذ: یک Business Model به صورت کامل برای شغل دیگر و یا کشوری دیگر مورد استفاده قرار گیرد.
مثالی ساده از یک Business Model که به روش تغییر ایجاد شده است:
فرض میکنیم که مدلی از کسب و کار به نام "واکسی" وجود دارد، این واکسی در پیادهرو بساط خود را پهن نموده و کفش عابران را واکس میزند و از این راه کسب درآمد مینماید.
همانگونه که میبینید این Business Model فقط یک پاراگراف است، اما میتوانیم آن را به یک Business Model بهتر و کارآمدتر تبدیل نماییم. با توجه به این که معمولا عابران وقت زیادی برای صبر کردن ندارند، Business Model زیر پیشنهاد میگردد.
در ساعات کاری به ادارات مراجعه نموده و کفش کارمندان را واکس میزنیم و از این راه کسب درآمد میکنیم.
همانگونه که میبینید Business Model دوم با کمی تغییر در Business Model اول و فقط در بخش بازار یا همان Market Segment مدل بهتری برای کسب درآمد به وجود آورده است. چرا که دیگر کارمندان وقتی را برای این کار صرف نمیکنند.
منبع: http://iran-bmd.blogfa.com